مقدمه: در خواندن انتقادی، فراگیر با ارزیابی شواهد، بحث و پرسشگری، دیدگاه نویسنده را بهتر درک میکند. هدف این پژوهش، بررسی کتاب فارسی ششم ابتدایی با توجه به شش راهبرد سبکهای یادگیری، خواندن فعال، پیام اصلی، تفکر انتقادی، ارتباط پرسش و پاسخ و مشخصههای متن و 39 تکنیک از منظر رویکرد نمودهای ذهنی است تا مشخص شود که به چه میزان این منبع آموزشی با انگارۀ فوق همسویی دارد. روش: دراینراستا، در این پژوهش توصیفی- تحلیلی، از میان کتابهای فارسی دورۀ ابتدایی، کتاب فارسی ششم ابتدایی برمبنای رویکرد نمودهای ذهنی بررسی شد. راهبردهای خواندن انتقادی استفادهشده در هر درس از طریق مطابقت با راهبردهای رویکرد نمود ذهنی، مشخص و نهایتاً مطابقت کلی نمونۀ آماری با آنها به صورت کمی تعیین شد. نتایج: پیکرهای متشکلاز 165 راهبرد استخراجشده از متن کلیه درسها، حکایتها و بخشهای بخوانوحفظکن و بخوانوبیندیش و نیز همۀ تمرینهای کتاب شامل بخشهای درک مطلب، درکودریافت، خوانشوفهم، دانش (زبانی و ادبی)، بازی، گوشکنوبگو و کارگاه درسپژوهی برمبنای نمونبرگ محققساختۀ 39 مؤلفهای مطالعه شد. دادهها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شدند. بررسی فراوانی راهبردهای استفادهشده نشان داد که میان آنها تفاوت معناداری وجود دارد. بحث و نتیجهگیری: یافتهها تأییدی هستند بر اینکه از همۀ راهبردها در کتاب ششم ابتدایی استفاده شده است، اگرچه تنوع و فراوانی آنها متفاوت است. راهبرد سبکهای یادگیری همسوبا رویکرد نمودهای ذهنی است. راهبردهای خواندن فعال و تنوع پرسشها تقریباً با این انگاره همسو هستند؛ حالآنکه راهبردهای پیام اصلی، تفکر تأملی و مشخصههای متن همسوبا رویکرد فوق نیستند. بهطورکلی، این منبع آموزشی از نظر راهبردهای خواندن انتقادی همسوبا رویکرد نمودهای ذهنی نیست که بازبینی آن را از این منظر برای ارتقاء درک خواندن فراگیران اجتنابناپذیر مینماید.