تدریسِ دانشگاهی: کدام روش؟ کدام الگو؟

نویسنده

چکیده

تدریس ازجمله فعالیتهایی است که تعریف آن با همه سهولت ظاهری، از صعوبت زیادی برخوردار است؛ نقش انکارناپذیر این فعالیت در فرایندهای آموزشیوپرورشی، موجب شدهاست که برای وضع مطلوب آن اندیشهورزیشود و الگوهایی ارائهشوند؛ این تلاشها با دستاوردهایی متنوع همراه بودهاند و به تبع آن، شواهد و دلایلی برای دفاع از الگوهای مورد نظر تهیه و تولیدشدهاند؛ اما «آیا با اطمینان میتوان از یک روش، الگو یا راهبرد مناسب تدریس سخنگفت و دفاعکرد؛ بهگونهایکه آن روش یا الگو یا راهبرد بهمثابه یک راه، معلم (از آموزگار تا استاد دانشگاه) را بهمقصودبرساند؟»؛ طرح اساسی در این مقاله (که مخاطب خاص خود را مدرسان دانشگاهی میداند)، آن است که دراصل «معلمیکردن» با عمل در موقعیتهای منحصربهفرد همراه است و برای چنین عملی «قابلیت تولید روش براساس دانش»، نقشی محوری بازیمیکند. آنان که به افتخار معلمی درمیآیند، نمیتوانند برای اعمال خود به راهبرد، الگو و روشی خاص دلببازند و بر آن اساس به سراغ هر موضوع و هر مخاطبی در هر شرایط و هر زمان، بروند؛ باوجوداین، هرگاه به بازشناسی عمل «معلمیکردن» اقدامشود، میتوان با تسامح به گونههایی از عمل دستیافت که برای باخبرکردن دیگران، مفید خواهندبود؛ این گونههای عمل معلمی را میتوان با عنایت به نقشی که استاد و دانشجو (معلم و شاگرد) در هریک از چهار مرحله (آغاز، استمرار، اثربخشساختن و ارزشیابی) فرایند تدریس ایفامیکنند، در قالب شانزده مورد معرفیکرد و نام راهبرد تدریس بر آنها نهاد؛ درعینحال، بر این مدعا تأکیدمیشود که براساس نتایج حاصل از پژوهشهای حوزۀ تدریس، هیچیک از راهبردهای تدریس، بدون درنظرگرفتن شرایط، اهداف، مخاطب و هزینه آن، بر دیگری ارجحیتندارند اما، آگاهی از راهبردهای تدریس و تأمل بر تجارب تدریس، خود، لازمۀ تولید روش و الگوی متناسب تدریس هر موضوع در هر زمان به هر گروه از مخاطبان است و از این حیث، همۀ استادان (معلمان) نیازدارند خود را به این دانش مجهزکنند و در اعتلای آن بکوشند.

کلیدواژه‌ها