آموزشهای دینی در نظام مکتبخانهای و در نظام مدرسهای ایران، همواره مطرح بودهاند. از زمان شکلگیری آموزشهای جدید و قانونمند در ایران (۱۲۸۸ ش) بنا به توصیه «قانون اساسی معارف، به تعلیم مقدار لازم واجبات دینی»، هیچگاه برنامه آموزش ابتدایی خالی از هدفهای آموزش دینی نبوده است. هدفهای آموزش دینی در طول عمر آموزشهای نوین، گستردهتر شدهاند و صراحت بیشتری یافتهاند و روش آموزش دستخوش تحولاتی شده است؛ طوری که اختیار انتخاب محتوا به برنامهریزان مرکز سپرده شده، اصول سازماندهی بیشتر رعایت شده و استفاده از شیوه ارائه کتبی غلبه یافته است. همچنین آموزشهای دینی به پایههای پایینتر سرایت داده شده و مدت آموزش با فراز و نشیبهایی همراه بوده است. در برنامههای آموزش دینی، ارزشیابی برنامه درسی نقش لازم را ایفا نکرده و تصمیمگیریها، کمتر مبتنی بر یافتههای ارزشیابی بوده است. بنابراین در مجموع، برنامههای آموزش دینی دوره ابتدایی، گرچه روندی رو به بهبود داشتهاند، اما با شکل مطلوب فاصله دارند و نیازمند بازنگری و اصلاح هستند.