هدف اساسی پژوهش کنونی، در گام نخست، مطالعه نوع نگرش دانشآموزان پایه اول، دوم و سوم دبیرستانهای دولتی شهر تهران به درس زبان عربی بوده و در گام دوم، تأثیر جنسیت، پایههای تحصیلی و مناطق آموزش و پرورش بر این نگرش نیز مورد بررسی قرار گرفته است. بدین خاطر، در آغاز ساخت نگرشسنج مربوط بر اساس نظر متخصصین و مطالعه اولیه بر روی 372 دانشآموز (192 دختر و 180 پسر) انجام شده است. پس از پالایش و آمادهسازی نگرشسنج بر مبنای ویژگیهای روان سنجی، مرحله اصلی تحقیق بر روی 1085 آزمودنی (535 پسر و 560 دختر) پی گرفته شده است. نتایج به دست آمده بیانگر نگرش منفی دانشآموزان به درس عربی است. این امر در مناطق آموزش و پرورش، پایههای تحصیلی، و دختران و پسران مشابه بوده است. یافتههای دیگر، نشانگر تأثیر منطقه آموزش و پرورش بر نوع نگرش دانشآموزان است، این در حالی است که پایههای تحصیلی و جنسیت به تنهایی تأثیری بر نوع نگرش دانشآموزان نداشته است، هر چند باید توجه کرد که تعامل جنسیت با پایههای تحصیلی و منطقه آموزش و پرورش، نشانگر تأثیر تعاملی متغیرهای یاد شده بر نوع نگرش دانشآموزان بوده است.