پژوهش حاضر قصد دارد با اقتباس از مبانی تربیتی عرفان اسلامی، چگونگی فرایند تعلیم و تربیت را از منظر آن مکتب تبیین کند. در حقیقت, این بررسی درصدد پاسخگویی به این سؤال است که فرایند تعلیم و تربیت براساس مبانی نظری عرفان اسلامی چگونه است؟ در این پژوهش از روش تحلیل فلسفی با رویکرد استنتاجی استفاده شده است. به منظور پاسخگویی به سؤال فوق، ابتدا مبانی معرفشناسی، هستیشناسی و انسانشناسی عرفان اسلامی تشریح , و سپس ویژگیها و اهداف تعلیم و تربیت عرفانی و همچنین چگونگی نگاه آن به برنامه درسی تبیین شدند. عمدهترین ویژگیهای تعلیم و تربیت عرفانی عبارتند از: 1) وحدتگرایی, 2) اصالت باطن, 3) تأکید بر شناساییهای شهودی, 4) تلقی سفر (سیر و سلوک) از مفهوم تربیت. براساس این ویژگی ها, اهداف تعلیم و تربیت از منظر عرفان اسلامی را میتوان در سه طبقه هدفغایی، هدف میانی و اهداف کوتاه مدت دستهبندی کرد. هدف غایی این فلسفه تربیتی عبارت است از فناء فیالله و به تعبیر دیگر معرفت توحید هدف میانی نیز مشتمل است بر خودشناسی که در این مرحله روشن شدگی و یا تحقق ادراکات شهودی حاصل میشود. آخرین طبقه, یعنی اهدافی که به منزله شیوه و روش رسیدن به هدف میانی و غایی محسوب میشوند. مشتمل است بر: 1) عشقپروری, 2) تربیت اخلاقی, 3) تربیت هنری (زیباییشناسی).نتایج استنباط شده در مطالعه حاضر حکایت از آن دارند که روش تربیتی رویکرد یاددهی ـ یادگیری مکتب عرفان اسلامی مبتنی بر فعالیت و تجارب عملی و فردی متربی است. اصولاً تربیت به مثابه یک برنامه سفر است که از مراحل و منازل گوناگون و پشت سر هم تشکیل یافته است. در این رویکرد، مربی نقش هدایت و راهنمایی متربی را در جریان فعالیتهای عملی و تجارب فردی وی بر عهده دارد و در واقع, مربی, بیشتر نقش یک مشاور و راهنما را ایفا میکند. مطابق با الگوی اقتباس شده، دانشآموز در فرایند یاددهی ـ یادگیری کاملاً فعال است, چرا که بصیرت و روشن شدگی امری است باطنی که اساساً از خلال تجارب فردی حاصل میآید. بنا به این الگو, رابطه معلم ـ شاگرد بر دو رکن عمده استوار است. نخست، محبت و عشق دو جانبه بین مربی و متربی و دوم اطاعت متربی از مربی در فرایند تربیت. در واقع, این دو رکن از ضرورتهای سفر تربیتی و معرفتی متربی محسوب میشود. در بخش پایانی این مقاله ضمن نتیجهگیری، برخی پیشنهادهای کاربردی ارائه شدهاند.