تبیین جایگاه عقل در مثنوی مولوی و دلالت‌های تربیتی آن

نویسندگان

چکیده

بررسی دیدگاه‌های اندیشمندان و متفکران، به ویژه آنان که برخاسته از فرهنگ و تمدن غنی و پربار ایران است، می‌تواند نتایج مهم و مفیدی در عرصه تعلیم و تربیت داشته باشد. مهم ترین و بارزترین نتیجه آن، بی نیازی از فرهنگ و راهکارهای وارداتی است که معمولاً در پشت آن ها اهداف استعماری، نهفته است. در این نوشتار آراء و آموزه‌های مولانا جلال الدین بلخی مورد بررسی قرار گرفته است. روش پژوهش تحلیلی- استنتاجی است. به این منظور، ابتدا به تبیین جایگاه عقل در مثنوی پرداخته شد. نقش و تأثیر عقل در تربیت انسان، مورد بررسی قرار گرفت و سپس دلالت های تربیتی آن از مفروضات فلسفی مولانا، استنباط شد. یافته‌های پژوهش نشان داد که مولانا به دو نوع عقل اعتقاد دارد. او با عقل جزئی، مخالف اما عقل کلی را لازمه تکامل انسان می‌داند ونقش اساسی آن را به ویژه در عرصه تربیت، غیر قابل انکار می‌داند. دلالت های تربیتی در چارچوب اهداف، اصول و روش، ارائه شد. هدف بنیادین در تربیت عقل، رسیدن به عقل کلی و قرب الی‌الله است و هدف‌های میانی آن، اندیشه ورزی و عمیق شدن در آفرینش و پرورش عقل جزئی و تحصیلی است. اصول تربیتی آن عبارتند از: اصل تفکر و تعقل، پاکی و پالایش نفس، اختیار و آزادی اراده، مسئولیت‌پذیری، رعایت تفاوت‌های فردی در میزان درک و فهم، نیاز به پیروی از راهنما و مربی، خودکاوی و خودسنجی، مشورت و هم فکری، اصل اهمیت تجربه و نیز روش‌های تربیتی منتج از آن عبارتند از: روش پرسشگری فعال، محبت و عشق ورزی، سیر و سلوک یا ریاضت نفس، اطاعت و احترام به استاد یا مربی، روش تحقیقی، مشاهده و مراقبه، روش انزوا و خلوت گزینی.

کلیدواژه‌ها