دانشگاه شاهدپژوهشهای آموزش و یادگیری2345-219610220140220شناسایی وجوه و ابعاد مغفول برنامه درسی هنر دوره ابتدایی1182340FAمرجانکیاندانشگاه خوارزمی0000-0002-3920-5447محمودمهرمحمدیدانشگاه تربیت مدرسJournal Article20200926این پژوهش به شناسایی ابعاد و سطوح برنامه درسی مغفول هنر در دوره ابتدایی مبتنی بر الگوی مطلوب پرداخته است تا بتواند آنچه مورد غفلت واقع شده است را تبیین کند. روش پژوهش، روش ترکیبی(کیفی و کمی) است به گونه ای که در بُعد کیفی، از شیوه تحلیل اسناد، بررسی تجارب ملی و بین المللی، سندکاوی، و در جهت تبیین مولفه های برنامه درسی مغفول هنر، از رویکرد «تحلیلی- مقایسه ای» استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه اسناد علمی معتبر و متخصصان برنامه درسی و آموزش هنر در کشور ایران بود. نمونه آماری نیز شامل اسناد در دسترس و مدارک معتبر ملی و بین المللی و راهنمای برنامه درسی هنر رسمی دوره ابتدایی بود. در فرایند اعتباربخشی الگوی مطلوب، از نظر 15 نفر از صاحبنظران برنامه درسی و آموزش هنر استفاده شد. یافته ها نشان داد الگوی مطلوب برنامه درسی هنر دارای اصول و اهداف تربیت هنری مبتنی بر اصول حاکم بر نظام تربیت رسمی و عمومی ایران است. ارکان برنامه درسی مطلوب هنر متشکل از سه بُعد تجویزی، نیمه تجویزی و غیرتجویزی و رویکرد مطلوب، رویکرد تربیت هنری دیسیپلین محور است. در سطح خردِ الگوی مطلوب نیز عناصر برنامه درسی تعیین شد. برخی از مولفه های بُعد تجویزی و کلِ بُعد نیمه تجویزی و غیر تجویزی جزء برنامه درسی مغفول هنر دوره ابتدایی است که از طریق تببین آنها، می توان توجه دست اندرکاران و تصمیم گیرندگان برنامه درسی را به تأمل درباره آنچه از دستور کار برنامه درسی آشکار حذف شده است جلب نمود.https://tlr.shahed.ac.ir/article_2340_c5f1ae945148378f872dc65c60af310d.pdfدانشگاه شاهدپژوهشهای آموزش و یادگیری2345-219610220140220مقایسهی دانشآموزان دبیرستانی پسر با سبکهای یادگیری متفاوت از لحاظ خلاقیت و راهبردهای یادگیری خودگردان19342341FAناصربهروزیمحمدپروینیان نسبمنیجهشهنی ییلاقJournal Article20200926هدف پژوهش حاضر مقایسه ی دانش آموزان دبیرستانی پسر با سبک های یادگیری متفاوت از لحاظ خلاقیت و راهبردهای یادگیری خودگردان می باشد.
نمونه ی مورد مطالعه در این پژوهش شامل ٤٠٠ نفر از دانش آموزان پسر پایه اول دبیرستان های شهرستان دهدشت است که در سال تحصیلی ٨٨- ١٣٨٧ مشغول به تحصیل بوده اند. افراد نمونه در این پژوهش به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای نسبتی انتخاب شدند. به این صورت که در مرحله اول از بین ١٣ دبیرستان پسرانه دولتی ٧ دبیرستان به صورت تصادفی ساده انتخاب شده و در مرحله دوم به نسبت تعداد دانش آموزان پایه اول هر دبیرستان افراد نمونه نیز به صورت تصادفی ساده انتخاب شده اند. برای سنجش متغیرهای این پژوهش از پرسشنامه سبک یادگیری کلب (LSI )، پرسشنامه مداد-کاغذی چند جوابی برای سنجش خلاقیت (MMPT) و پرسشنامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری (MSLQ) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین دانش آموزان دبیرستانی با سبک های یادگیری مختلف از لحاظ خلاقیت و راهبرد یادگیری خودگردان در سطح ٠٠١/٠ تفاوت معنی داری وجود دارد. نتایج همچنین نشان داده است که دانش آموزان با سبک یادگیری واگرا در مقایسه با دانش آموزان با سبک های یادگیری همگرا، جذب کننده و انطباق یابنده از خلاقیت بیشتری برخوردارند و راهبردهای شناختی و خودگردانی را بیشتر مورد استفاده قرار می دهند.https://tlr.shahed.ac.ir/article_2341_6412916a4a510d52699e50832dc62dcd.pdfدانشگاه شاهدپژوهشهای آموزش و یادگیری2345-219610220140220بررسی چالشهای آموزش عالی بینالمللی در دانشگاه شهید بهشتی35482343FAکورشفتحی واجارگاهشهید بهشتیمحبوبهعارفیشهید بهشتیحامدزمانی منششهید بهشتیJournal Article20200926پژوهش حاضر با هدف «بررسی چالشهای آموزش عالی بینالمللی در دانشگاه شهید بهشتی» به روش توصیفی- پیمایشی صورتگرفتهاست. جامعه آماری پژوهش، 575 نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی بودند که تعداد 230 نفر از آنها به روش نمونهگیری طبقهای متناسب با حجم و براساس جدول کرجسی و مورگان بهعنوان نمونه پژوهش انتخابشدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه محققساخته بود که روایی و پایایی آن، تأییدشد. جهت تحلیل دادهها از آزمونهای تی تکنمونهای، تی دو گروهی مستقل، تحلیل واریانس یکراهه، آزمون تعقیبی شفه و آزمون اولویتبندی فریدمن، استفادهشدهاست. مهمترین یافتهها عبارتبودند از اینکه چالشهای مالی، فرهنگی، فناورانه، ساختاری، دیپلماتیکی و دانشگاهی در سطح 05/0 معنادار است؛ همچنین از دید اعضای هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی، مهمترین چالشهایی که آموزش عالی بینالمللی با آنها مواجه است بهترتیب، چالشهای «فرهنگی، ساختاری، دیپلماتیکی، فناورانه، مالی و دانشگاهی» هستندhttps://tlr.shahed.ac.ir/article_2343_629794788764e6efbb29ac72c368bd14.pdfدانشگاه شاهدپژوهشهای آموزش و یادگیری2345-219610220140220تدریسِ دانشگاهی: کدام روش؟ کدام الگو؟49782345FAنعمتاللهموسیپورJournal Article20200926تدریس ازجمله فعالیتهایی است که تعریف آن با همه سهولت ظاهری، از صعوبت زیادی برخوردار است؛ نقش انکارناپذیر این فعالیت در فرایندهای آموزشیوپرورشی، موجب شدهاست که برای وضع مطلوب آن اندیشهورزیشود و الگوهایی ارائهشوند؛ این تلاشها با دستاوردهایی متنوع همراه بودهاند و به تبع آن، شواهد و دلایلی برای دفاع از الگوهای مورد نظر تهیه و تولیدشدهاند؛ اما «آیا با اطمینان میتوان از یک روش، الگو یا راهبرد مناسب تدریس سخنگفت و دفاعکرد؛ بهگونهایکه آن روش یا الگو یا راهبرد بهمثابه یک راه، معلم (از آموزگار تا استاد دانشگاه) را بهمقصودبرساند؟»؛ طرح اساسی در این مقاله (که مخاطب خاص خود را مدرسان دانشگاهی میداند)، آن است که دراصل «معلمیکردن» با عمل در موقعیتهای منحصربهفرد همراه است و برای چنین عملی «قابلیت تولید روش براساس دانش»، نقشی محوری بازیمیکند. آنان که به افتخار معلمی درمیآیند، نمیتوانند برای اعمال خود به راهبرد، الگو و روشی خاص دلببازند و بر آن اساس به سراغ هر موضوع و هر مخاطبی در هر شرایط و هر زمان، بروند؛ باوجوداین، هرگاه به بازشناسی عمل «معلمیکردن» اقدامشود، میتوان با تسامح به گونههایی از عمل دستیافت که برای باخبرکردن دیگران، مفید خواهندبود؛ این گونههای عمل معلمی را میتوان با عنایت به نقشی که استاد و دانشجو (معلم و شاگرد) در هریک از چهار مرحله (آغاز، استمرار، اثربخشساختن و ارزشیابی) فرایند تدریس ایفامیکنند، در قالب شانزده مورد معرفیکرد و نام راهبرد تدریس بر آنها نهاد؛ درعینحال، بر این مدعا تأکیدمیشود که براساس نتایج حاصل از پژوهشهای حوزۀ تدریس، هیچیک از راهبردهای تدریس، بدون درنظرگرفتن شرایط، اهداف، مخاطب و هزینه آن، بر دیگری ارجحیتندارند اما، آگاهی از راهبردهای تدریس و تأمل بر تجارب تدریس، خود، لازمۀ تولید روش و الگوی متناسب تدریس هر موضوع در هر زمان به هر گروه از مخاطبان است و از این حیث، همۀ استادان (معلمان) نیازدارند خود را به این دانش مجهزکنند و در اعتلای آن بکوشند.https://tlr.shahed.ac.ir/article_2345_9b1550a52b0ecb8c9625a68a5d8e271d.pdfدانشگاه شاهدپژوهشهای آموزش و یادگیری2345-219610220140220بررسی دیدگاه صاحبنظران و معلمان درخصوص برنامه درسی آموزش علوم ایران بهمنظور پیشنهاد الگوی مناسب برنامه درسی آموزش علوم791002346FAرضاجعفری هرندیسید ابراهیممیرشاه جعفریمحمدجوادلیاقتدارJournal Article20200926مقاله حاضر بهدنبال آن است که ضمن بررسی دیدگاه صاحبنظران و معلمان درخصوص برنامه درسی آموزش علوم ایران، الگویی مناسب را برای برنامه درسی آموزش علوم پیشنهاددهد. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی بوده که در آن از مصاحبه ساختاریافته و پرسشنامه بهعنوان ابزار گردآوری داده، استفادهشدهاست. روایی صوری و محتوایی این دو ابزار، تأمین و تأییدشدهبود؛ همچنین ضریب آلفای کرونباخ بالای 87/0 نشاندهنده پایایی مناسب ابزارها بود. جامعه آماری پژوهش شامل صاحبنظران و معلمان درس علوم سراسر کشور در دوره ابتدایی و راهنمایی بودند. نمونه آماری صاحبنظران شامل 10 نفر بود که بدون نمونهگیری و بهعبارتی با روش سرشماری در نمونه آماری قرارگرفتند؛ همچنین 170 نفر از معلمان درس علوم از سراسر کشور با استفاده از فرمول حجم نمونه برآورد و با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای در نمونه قرارگرفتند. یافتههای پژوهش با استفاده از نرمافزار SPSS در سطح آمار توصیفی (جدول، درصد و میانگین) و استنباطی (آزمون خیدو، یو مان- ویتنی برای متغیرهای دوسطحی و کروسکال والیس برای متغیرهای چندسطحی) محاسبه و نتایج بهدستآمده، بیانگر این است که هدف، محتوا و روش تدریس برنامه درسی آموزش علوم ایران، در سطح اطمینان 95 درصد بهخوبی تعیینشدهاست زیرا در آزمون خیدو، مقدار سطح معناداری کمتر از 05/0 است؛ لذا تفاوت مشاهدهشده میان فراوانی پاسخها از نظر آماری معنادار است، اما شیوههای ارزشیابی برنامه درسی آموزش علوم ایران با سطح اطمینان 95 درصد بهخوبی تعییننشدهاست؛ همچنین نتایج بهدستآمده از این پژوهش میتواند به برنامهریزان، مؤلفان کتابهای درسی و معلمان کمککند تا با دیدی وسیعتر نسبتبه تدوین بهتر برنامه درسی، تغییر برنامه درسی و انتخاب مناسبتر اهداف، محتوا، روش تدریس و ارزشیابی به کمک الگوی پیشنهادشده، اقدامکنند.https://tlr.shahed.ac.ir/article_2346_436a070353eb075b6d7818643a10cb72.pdfدانشگاه شاهدپژوهشهای آموزش و یادگیری2345-219610220140220بررسی جو «یادگیریمحور» مدرسه و ارتباط آن با اثربخشی مدرسه1011182348FAحمداللهحبیبیمحمد حسنپرداختچیمحمودابوالقاسمیمحمدقهرمانیJournal Article20200926جو و فرهنگ مدرسه، زیربنای روانشناسی- اجتماعی را برای فرایندهای یاددهی – یادگیری مدرسه فراهممیکند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه جو یادگیریمحور مدرسه و اثربخشی مدرسه است. جو یادگیریمحور، اصطلاحی است که محقق، پس از استخراج عواملی که بر اثربخشی مدرسه تأثیردارند، بهدستدادهاست. روش تحقیق از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری نیز شامل کلیه دبیران، مدیران و معاونان مدارس متوسطه نظری – دولتی شهر تهران با تعداد بالغ بر 13 هزار نفر است. 400 نفر از جامعه آماری به شیوه خوشهای از مناطق آموزشی 3، 6، 7، 11، 12 و16 انتخابشدند. برای گردآوری دادهها از مصاحبه و پرسشنامههای محققساخته استفادهشد. با مطالعه مبانی نظری و پیشینه تحقیق و ارائه آنها به افراد متخصص برای اظهار نظر، چهار عامل برای جو یادگیریمحور، استخراجشد که شامل انتظارهای سطح بالا، نگرش، انگیزش و محیط یادگیری است. مبنای اصلی پرسشنامه اثربخشی مدرسه، پرسشنامه تدوینشده به کمک مدل پارسونز است که با کمی تغییر در این تحقیق مورد استفاده قرارگرفت؛ این پرسشنامه شامل چهار مؤلفه؛ انطباق، تحقق اهداف، انسجام و تداوم است. پرسشنامه جو یادگیریمحور با پایایی (94/0) و پرسشنامه اثربخشی مدرسه با پایایی (95/0) برای گردآوری دادهها مورد استفاده قرارگرفت. درراستای پاسخگویی به فرضیههای تحقیق، رابطه میان جو یادگیریمحور و میزان اثربخشی مدرسه با کمک ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون، بررسیشد. نتایج نشاندادند که رابطه میان جو یادگیریمحور و اثربخشی مدرسه معنیدار است و درنهایت، مدلی برای تبیین رابطه دو متغیر ارائهشد.https://tlr.shahed.ac.ir/article_2348_5aa37fa11ff2e41991d55c480d6ec52d.pdfدانشگاه شاهدپژوهشهای آموزش و یادگیری2345-219610220140220دانش معلمان درباره پژوهش و نیاز آنان به آموزش پژوهش1191322350FAرضاساکیJournal Article20200926در این مطالعه، ظرفیت جامع پژوهش برای کمک به حرفه معلمی در قالب مفهوم سواد پژوهشی و در شش سطح اساسی، تبیینشدهاست؛ همچنین سطوح نیاز معلمان دورههای مختلف تحصیلی به دریافت آموزشهای پژوهشی، مشخص شدهاست. براساس یافتههای پژوهش، نیاز معلمان به آموزش پژوهش در همه دورهها بالاتر از متوسط (75/11 از 18) اعلامشد که ضرورت سرمایهگذاری آموزشی هرچه بیشتر را در این زمینه مطرحمیسازد؛ همچنین براساس نتایج پژوهش، نیاز معلمان به آموزش روشهای پژوهشی معلممحور در همه دورهها بهعنوان اولویت اول، مطرح شدهاست. با وجود اعلام نیاز بالاتر از متوسط همه معلمان به دریافت آموزش سطوح مختلف سواد پژوهشی، بین نیاز معلمان در دورههای مختلف تفاوت وجوددارد. معلمان دوره ابتدایی و راهنمایی، میزان نیاز خود را در مقایسه با معلمان دوره دبیرستان به دریافت آموزشهای مرتبط با سواد پژوهشی، بیشتر اعلامکردهاندhttps://tlr.shahed.ac.ir/article_2350_285edb41d4a401ffb738484e790ad2ff.pdfدانشگاه شاهدپژوهشهای آموزش و یادگیری2345-219610220140220توان آزمون بندر- گشتالت در پیشبینی مشکلات دیکتهنویسی کودکان پیشدبستانی1331462352FAفتانهباقرینعمتاللهموسیپورJournal Article20200926هدف مقاله حاضر، نشاندادن توان آزمون بندر-گشتالت در پیشبینی ابتلا کودکان پیشدبستانی به مشکلات دیکتهنویسی است. در این پژوهش از روش طولی بهمنظور اعمال آزمونها و گردآوری داده، استفادهشد؛ در مرحله اول 830 کودک پیشدبستانی (609 دختر و 221 پسر) به شیوه نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای، انتخاب و از لحاظ انواع و میزان خطا در آزمون بندر-گشتالت، بررسیشدند؛ سپس 300 دختر و 163 پسر از کودکان یادشده که سال بعد در پایه اول ابتدایی مشغول به تحصیل بودند، از لحاظ مشکلات دیکتهنویسی مورد آزمون، قرارگرفتند و کسانی که دارای بیشترین و کمترین میزان مشکل در نوشتن دیکته بودند در دو گروه قراردادهشدند و از حیث بهنجاربودن، آزمون هوش ریون کودکان برای آنها، اجراشد. جهت تحلیل دادههای پژوهش، از تحلیل واریانس یکراهه، دوراهه و آزمون تعقیبی شفه، استفادهشد. نتایج پژوهش نشاندادند که میزان خطای تحریف در گروه کودکان مستعد ابتلا به مشکلات دیکتهنویسی در دبستان، بیشتر از میزان خطای تحریف کودکان عادی بود؛ بهعلاوه، کودکان مستعد ابتلا به مشکلات دیکتهنویسی بعد از خطای تحریف، بیشترین میزان خطای چرخش را دارند. بر این اساس میتواناذعانکرد که آزمون بندر- گشتالت، قادر است در دوره پیشدبستانی به شناسایی کودکانی که ممکن است در دوره دبستانی، دچار مشکلات دیکتهنویسی شوند، کمککند؛ بنابراین، پیشنهادمیشود از این آزمون برای غربالگری استفاده و بر پایه نتایج حاصل، تدابیر پیشگیرانه لازم، اعمالشوند.https://tlr.shahed.ac.ir/article_2352_4692c71181ce14c83473c52b2066870d.pdfدانشگاه شاهدپژوهشهای آموزش و یادگیری2345-219610220140220تهیه و اعتباریابی پرسشنامه ارزیابی عملکرد مدیران گروههای آموزشی دانشگاه: کاربرد روش آمیخته در عمل1471622354FAمحمدرضاآهنچیانامینبابادیJournal Article20200926هدف اصلی پژوهش، نشاندادن کاربرد روش تحقیق آمیخته در تهیه و اعتباریابی پرسشنامه ارزشیابی عملکرد مدیران گروههای آموزشی دانشگاه فردوسی بود. مقاله حاضر، ضمن روشنکردن مسیر طیشده در طراحی و اعتباریابی ابزار، نتایج به-دستآمده در قالب پرسشنامههای تهیهشده را نیز ارائهدادهاست. جامعه پژوهش، شامل چهار گروه؛ اعضای هیئت علمی، مدیران گروههای آموزشی، رؤسا و معاونان آموزشی دانشکدهها و دانشجویان بود. به کمک مصاحبه، مذاکره با متخصصان و مرور مستندات، با استفاده از روش دلفی، مؤلفههای اصلی فرم ارزشیابی تهیهشد؛ پس از دستیابی به مؤلفهها، پیشنویس اولیه پرسشنامهها در چهار فرم و برای چهار گروه آزمودنی تهیهشد. پرسشنامههای اولیه، روی 112 عضو هیئت علمی، 24 رئیس و معاون آموزشی دانشکده، 56 مدیر گروه و 112 دانشجو به مرحله اجرا درآمد. با بهرهگیری از شاخصهای آمار توصیفی و آزمونهای استنباطی شامل «ضریب آلفای کرونباخ و تحلیل واریانس یکطرفه»، دادههای حاصل از پرسشنامههای تهیه و اجراشده، مورد اعتباریابی قرارگرفت. ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامهها از نظر ویژگیهای فنی برحسب نظر اعضای هیئت علمی (ارزیابی توسط همکار) برابر با 96/0، رؤسا و معاونان آموزشی دانشکدهها (ارزیابی توسط فرادستان) برابر با 96/0، مدیر گروه (خود- ارزیابی) برابر با 86/0 و دانشجویان (ارزیابی توسط مصرفکنندگان یا مشتریان) برابر با 79/0 بود که معتبر و مناسب هستند. درمجموع، بیش از 70 درصد از پاسخدهندگان، پرسشنامههای تهیهشده را مناسب تشخیصداده، تفاوتی معنیدار هم در متوسط نظریات آنها دیدهنشد. در پایان مقاله حاضر، نمونه فرمهای ارزیابی تهیه و اعتبارسنجیشده، ارائهشدهاست.https://tlr.shahed.ac.ir/article_2354_46902fc55597dc147fecd0a7f3eb60f4.pdfدانشگاه شاهدپژوهشهای آموزش و یادگیری2345-219610220140220بررسی سطح توانمندی شغلی مربیان پرورشی دوره ابتدایی و راهکارهای توسعه آن1631782355FAیحییمعروفیدانشگاه بوعلی سینامحمد رضایوسف زادهدانشگاه بوعلی سینا0000-0002-1667-1859محترمقبادیدانشگاه علامه طباطباییعبدالهافشاردانشگاه شاهدJournal Article20200926هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی سطح توانمندی شغلی مربیان پرورشی دوره ابتدایی شهر تهران و راهکارهای توسعه آن است. روش تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی و جامعه آماری پژوهش را مدیران و مربیان پرورشی مدارس ابتدایی مناطق 19گانه آموزش و پرورش شهر تهران تشکیل می دهد. از میان مناطق فوق، پنج منطقه به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب و سپس 311 مدیر مدرسه و 310 مربی پرورشی انتخاب شد. ابزار جمع آوری اطلاعات را دو پرسشنامه سنجش توانمندی شغلی مربیان و راهکاری ارتقاء آن و پرسشنامه انطباق عملکرد مربیان با شرح وظایف شغلی آنان تشکیل می دهد که اولی توسط مربیان پرورشی و دومی توسط مدیران مدارس پاسخ داده شد. روایی ابزارها با کمک روایی محتوایی بر اساس دیدگاه متخصصان و پایایی آنها با استفاده از ضریب آلفای کرانباخ به ترتیب 96/ و93/0 برآورد گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و آزمون های t ، F و تحلیل عاملی تاییدی تجزیه و تحلیل شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که میانگین توانمندی شغلی مربیان 01/4 از 5 و در سطح بالایی قرار دارد. اگرچه، میانگین توانمندی شغلی مربیان زن بیشتر از مربیان مرد است، ولی تفاوت های مشاهده شده از لحاظ آماری معنی دار نیست. با این وجود، تفاوت های مشاهده شده بین میانگین توانمندی شغلی مربیان دارای تحصیلات و سوابق خدمتی مختلف معنی دار است. از میان راهکارهای مورد بررسی، اعتماد شغلی، افزایش حرمت اجتماعی و امنیت شغلی، تاثیر گذاری شغلی، تعیین دقیق اهداف، مسئولیت ها و اختیارات شغلی و شایستگی شغلی با کسب میانگین 35/4 و 31/4، 22/4 ،22/4 و20/4 از 5 به عنوان مهم ترین راهکار های توسعه توانمندی شغلی مربیان ارزیابی شده است. همچنین یافته های پژوهش نشان داد که راهکارهای توسعه توانمندی شغلی مربیان را می توان در قالب دو راهکار عمده روانشناختی و سازمانی دسته بندی نمود. بعلاوه، از دیدگاه مدیران مدارس، عملکرد مربیان پرورشی تا حد زیادی با شرح وظایف شغلی آنها انطباق دارد.https://tlr.shahed.ac.ir/article_2355_0e7165011820a48f190decf42dc4c0f9.pdfدانشگاه شاهدپژوهشهای آموزش و یادگیری2345-219610220140220مقایسه پیشرفت تحصیلی دانشآموزان پایه دوم ابتدایی کلاسهای چندپایه با دانشآموزان مدارس عادی در مهارتهای زبان فارسی1791942357FAنعمتالهعزیزیخلیلحسینپناهیJournal Article20200926پژوهشهای انجامشده درخصوص کلاسهای چندپایه، اغلب ناظر بر مسائل، تنگناها و چالشهایی است که مسئولان نظام آموزشی کشور در اداره این کلاسها با آن دستبهگریباناند و به آثار و مزایای مترتب بر این کلاسها و نقش و تأثیر آنها در تعاملهای کلاسی بین دانشآموزان و تقویت بستر یادگیری آنان، چندان توجهنشدهاست. پژوهش حاضر با هدف سنجش میزان تأثیر فعالیتهای آموزشی جاری در پایه اول ابتدایی بر تقویت مهارتهای چهارگانه زبانآموزی (خواندن، گوشدادن و صحبتکردن، املا و انشا) دانشآموزان پایه دوم کلاسهای چندپایه، در مطالعهای مقایسهای طراحی و اجراشد. جامعه آماری پژوهش، شامل دانشآموزان سال دوم ابتدایی مناطق روستایی استان کردستان در کلاسهای مستقل و کلاسهای چندپایه بود. جهت انتخاب نمونه آماری از میان جامعه، یادشده، 35 نفر دانشآموز پایه دوم از کلاسهای چندپایه و 35 نفر دانشآموز همان پایه از کلاسهای مستقل روستایی با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای ساده انتخابشدند. برای جمعآوری دادههای مورد نیاز از آزمونهای پیشرفت تحصیلی (امتحانات) مرتبط با مهارتهای فوقالذکر، بهرهگرفتهشد که براساس محتوای دو کتاب بخوانیم و بنویسیم پایه دوم ابتدایی و اهداف آموزشی آن طراحی شدهبود. اعتبار صوری و محتوایی پرسشهای آزمونهای اجراشده، با استفاده از نظرات استادان علوم تربیتی و گروهی از معلمان مجرب، تأمینشد و از پایایی مصححان نیز برای سنجش پایایی آزمونها استفادهشد. برای تحلیل دادهها، علاوهبر آمارههای توصیفی، جهت مقایسه میانگین تفاوت عملکرد هر دو گروه و مقایسه نتایج آزمونهای گروهها در سه مرحله از اجرای آزمونها، از آزمونt مستقل در سطح 95 درصد، استفادهشد. نتایج پژوهش، مؤید تأثیر مثبت فعالیتهای آموزشی در پایه اول کلاسهای چندپایه بر پیشرفت تحصیلی دانشآموزان پایه دوم همان کلاسها درزمینه مهارتهای خواندن، گوشدادن و صحبتکردن و مهارت املاست؛ این در حالی است که یافتههای پژوهش، تفاوت معناداری را در میانگین نمرات دانشآموزان دو گروه در مهارت انشای آنان، نشاننداد.https://tlr.shahed.ac.ir/article_2357_98c04bf65e0b5481fcd988e4b9c737c1.pdfدانشگاه شاهدپژوهشهای آموزش و یادگیری2345-219610220140220شناسایی موانع اجرای برنامه معلم پژوهنده از دید معلمان پژوهنده و کارشناسان: مورد مطالعه استان همدان1952162360FAمهدینامداری پژمانسیروسقنبری0000-0002-2541-693Xحشمت اللهمحمودیJournal Article20200926هدف پژوهش، شناسایی موانع اجرای برنامه معلم پژوهنده از دید معلمان پژوهنده و کارشناسان استان همدان بود. روش پژوهش برمبنای نظریههای روانسنجی و بهویژه تحلیل عاملی اکتشافی بود. جامعۀ آماری شامل کلیه معلمان پژوهنده و کارشناسان پژوهشی استان همدان بود که از بین آنها 321 نفر معلم پژوهنده و 133 نفر کارشناس پژوهشی به روش نمونهگیری خوشهای تصادفی، انتخابشدند. ابزار گردآوری داده، پرسشنامۀ محققساخته با 46 گویه بستهپاسخ مربوط به موانع اجرای برنامۀ معلم پژوهنده بود. پایایی اولیۀ پرسشنامه به روش آلفای کرونباخ 94/0 به-دستآمد. پس از توزیع، گردآوری و تحلیل دادههای پرسشنامه به روش تحلیل عاملی اکتشافی، موانع استخراجشد. در تحلیل عاملی اکتشافی از رویه مؤلفههای اصلی و روش چرخش واریماکس، استفادهشد. مشخصههای آماری اولیه با اجرای تحلیل مؤلفههای اصلی بهدستآمده نشانداد که ارزش ویژۀ دوازده عامل، بزرگتر از 1 بود؛ این دوازده عامل درمجموع، 56/65 درصد کل واریانس متغیرها را تبیینمیکردند. ماتریس متغیرهای چرخشدادهشده به شیوۀ واریماکس نشانداد که چهار پرسش زیر دو عامل، بار داشتند و بایدحذفمیشدند و دوباره تحلیل عاملی، صورتمیگرفت. با انجام این کار، هفت عامل، استخراج و 35 گویه باقیماندند؛ این هفت عامل درمجموع، 58/56 درصد از واریانس کل متغیرها را تبیینکردند. پس از بررسی تحلیلی پرسشنامه توسط یک گروه از متخصصان اقدامپژوهی، موانع اجرای برنامۀ معلم پژوهنده به تفکیک بهصورت ترتیبی، استخراجشدند که شامل «موانع مدیریتی، ضعف اطلاعرسانی، ضعف توانایی پژوهشی معلم، مشکلات ارزشیابی، نارسایی دورههای آموزشی، موانع سازمانی و ضعف محتوای آموزشی» میشوند.https://tlr.shahed.ac.ir/article_2360_3d05ae26922b9dcd036023f40b587104.pdfدانشگاه شاهدپژوهشهای آموزش و یادگیری2345-219610220140220مدیریت کیفیت در مدارس شاهد و ایثارگر: بررسی عوامل بازدارنده و پیشبرنده کیفیت خدمات آموزشی و معرفی مدل مطلوب2172302361FAمحمد رضاآهنچیاندانشگاه فردوسی مشهدJournal Article20200926هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل «بازدارنده» و «پیشبرنده» کیفیت خدمات آموزشی در مدارس شاهد و ایثارگر و ارائه مدل مطلوب براساس عوامل شناساییشده بودهاست. با استفاده از روش تحقیق کیفی و تشکیل گروههای کانونی، این دو دسته عوامل بهعنوان محور مصاحبه، انتخابشدند. در پژوهش، 53 مدیر مرد و 52 مدیر زن مدارس شاهد و ایثارگر از هفت استان خراسان رضوی، مازندران، سیستان و بلوچستان، گلستان، سمنان، خراسان جنوبی و خراسان شمالی، مشارکتداشتند. افراد در چهارده گروه شامل هفت گروه مردان و هفت گروه زنان تقسیمشدند. برای دستیابی به نتیجه، از روش مصاحبه در گروههای کانونی سازمانیافته، استفادهشد که بیشتر برای کارشناسان و متخصصان بهکارگرفتهمیشوند. یافتهها نشاندادند که توانمندی-های مدارس شاهد و ایثارگر برای حل مشکلات مفروض در فرایند یاددهی- یادگیری و با هدف ارتقای کیفیت خدمات آموزشی، بیشتر از محدودیتهای آنهاست. پیشبرندهها و بازدارندهها در پنج گروه شامل «زمینه، انسانی، مالی، برنامهدرسی و اجرایی» است. مهمترین پیشبرندهها تأکید بر کیفیت بهعنوان مزیت رقابتی ازسوی سیاستگذاران و مدیران ارشد این مدارس، بهعلاوه منابع انسانی مجرب، استقبال خوب والدین و منابع مالی مناسب و مهمترین بازدارندهها نیز عدم انعطاف در برنامه درسی، ساختار قطعی سلسلهمراتبی و روند غیرمنعطف اداری، محدودیتهای اجرایی مدیر و کمبود نیروی متخصص در برخی زمینههای شغلی بودهاند. براساس نتایج بهدستآمده از مرحله پیشین، مدلی مطلوب برای مدیریت کیفیت در مدارس شاهد و ایثارگر پیشنهاد شد.https://tlr.shahed.ac.ir/article_2361_fcb6aec603e120b6bb5b8f0f4ba377e5.pdfدانشگاه شاهدپژوهشهای آموزش و یادگیری2345-219610220140220دیدگاه دبیران دوره متوسطه درخصوص بیانضباطی کلاسی دانشآموزان و راهکارهای بهبود مدیریت کلاس2312422363FAولیمهدی نژاددانشگاه سیستان و بلوچستان0000-0002-6148-5991Journal Article20200926هدف پژوهش حاضر، شناسایی دیدگاه دبیران دوره متوسطه درخصوص بیانضباطی کلاسی دانشآموزان، بودهاست. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی بوده و 315 دبیر نیز به شیوه نمونهگیری طبقهای تصادفی ساده انتخابشدهاند. ابزار پژوهش پرسشنامه جونز و همکاران (1995) بودهاست. از مجموع 315 ابزار اجراشده، 280 پرسشنامه (164 زن و 116 مرد) قابل بررسی بودهاند. برای تحلیل دادهها از ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t و تحلیل واریانس استفادهشد. یافتههای پژوهش نشاندادند که 1/67 درصد از دبیران بیش از آنچه بایسته است برای اداره و کنترل کلاس، وقت صرفمیکنند. بیانضباطیهای دانشآموزان برحسب میزان یا تکرار شامل «صحبتکردن یا شوخیکردن با دیگر دانشآموزان، غرولندکردن نسبتبه تکالیف دادهشده و انجام ناقص آنها، ایجاد صداهای غیرکلامی بهطور عمدی» بودهاست. پردردسرترین بیانضباطیها، موارد بالا بهعلاوه عدم رعایت نوبت در صحبت کلاسی بودهاند. بین میزان و تکرار هریک از بیانضباطیها و میزان اختلالی که این بیانضباطیها در فعالیتهای آموزشی ایجادمیکنند، رابطه معنیدار مثبت وجودداشت. دبیران دوره متوسطه، بیشترین اهمیت و اولویت را به بهبود آموزش مهارتهای مدیریت کلاس در مراکز تربیت معلم داده؛ همچنین مشورت با متخصصان تعلیم و تربیت و روانشناسی را نیز از راهکارهای اولویتدار برای این منظور، دانستهاند.https://tlr.shahed.ac.ir/article_2363_76dce905da81d52ec3cbc29f72af470b.pdfدانشگاه شاهدپژوهشهای آموزش و یادگیری2345-219610220140220ارزیابی تطبیقی کتب درسی زبان انگلیسی دوره دبیرستان با آموزشگاههای آزاد از دید معلمان2432562365FAکامرانشیروانیJournal Article20200926با توجه به جایگاه کتاب درسی در نظام آموزشی و نیز کلاسهای آموزش زبان خارج از نظام رسمی (آموزشگاههای آزاد)، ارزیابی این کتب، اهمیتی بسزا دارد. هدف پژوهش حاضر، ارزیابی تطبیقی کتب درسی زبان انگلیسی دوره متوسطه با کتب درسی آموزشگاههای آزاد از نظر معلمان، بودهاست. دادههای پژوهش از پرسشنامه نظرخواهی 25 پرسشی از نمونه 59 نفری از معلمانی که تجربه تدریس هر دو کتاب را داشتهاند، بهدستآمدهاست. هریک از معلمان، دو پرسشنامه یکسان را برای؛ کتب دوره متوسطه و نیز برای کتب آموزشگاههای آزاد، تکمیلکردند. دادههای بهدستآمده برای مقایسه میزان توجه به قالببندی، تمرین و فعالیتها، مهارتهای زبانی، نوع و محتوای زبانی و موضوع و محتوا در تدوین این دو دسته کتب آموزش زبان انگلیسی، تحلیلشد. نتایج نشاندادند که کتب دبیرستان در مقایسه با کتب آموزشگاههای آزاد از نظر قالببندی در وضعیتی مطلوبتر قراردارند و از نظر موضوع و محتوا، تفاوت معناداری بین این دو دسته کتب، مشاهدهنشد؛ بهعلاوه، نتایج نشاندادند که از نظر معلمان زبان انگلیسی، کتب آموزشگاههای آزاد از لحاظ توجه به مهارتهای زبانی، نوع و محتوای زبانی و تمرینها و فعالیتها، در سطحی مطلوبتر قراردارند.https://tlr.shahed.ac.ir/article_2365_358f35134d1eeef7188f44eaf4e38a02.pdfدانشگاه شاهدپژوهشهای آموزش و یادگیری2345-219610220140220بررسی رابطه تفکر انتقادی با تولید علم در میان اعضای هیئت علمی دانشگاه شاهد2572882367FAاکبررهنمادانشگاهمحمدحسنمیرزامحمدیدانشگاهفرامرزبیجنونددانشگاهJournal Article20200926هدف اساسی پژوهش حاضر، بررسی رابطه تفکر انتقادی با تولید علم اعضای هیئت علمی دانشگاه شاهد بودهاست. روش پژوهش، توصیفی و از نوع پیمایشی بود. ابزار گردآوری دادهها، شامل آزمون استاندارد تفکر انتقادی واتسون- گلیزر و همچنین پرسشنامه محققساخته تولید علم بود. جامعه پژوهش مورد نظر شامل کلیه اعضای هیئت علمی دانشگاه شاهد بود. پژوهش به روش سرشماری صورتگرفته و کل جامعه از طریق دو پرسشنامه مورد پژوهش قرارگرفتند. با توجه به عدم همکاری تعدادی از اعضای هیئت علمی و همچنین ناقصبودن تعدادی از پرسشنامههای جمعآوریشده، درنهایت، دادههای گردآوریشده از 197 نفر، مورد تحلیل قرارگرفتند. بهمنظور تحلیل دادهها از شاخصهای توصیفی، شامل «میانگین و انحراف استاندارد» و نیز استنباطی، شامل «ضریب همبستگی پیرسون، آزمون تی گروههای مستقل، آزمون تحلیل واریانس یکراهه بین آزمودنی و آزمون تعقیبی توکی، آزمون تی تکنمونهای و رگرسیون چندمتغیره به روش گامبهگام»، استفادهشد. یافتههای پژوهش، بیانگر وجود رابطه مستقیم (مثبت) و معنادار بین میزان تفکر انتقادی اعضای هیئت علمی دانشگاه شاهد با میزان تولید علم ایشان است. میزان مهارتهای تفکر انتقادی اعضای هیئت علمی دانشگاه شاهد در حد بالا و میزان تولید علم ایشان در حد متوسط بودهاست. نتایج، بیانگر عدم وجود تفاوت معنادار بین میزان تفکر انتقادی و همچنین میزان تولید علم اعضای هیئت علمی زن و مرد دانشگاه شاهد بودهاست. 5/19 درصد از واریانس متغیر «تولید علم» از طریق مؤلفه «توانایی بررسی پیشفرضها» و 9/21 درصد از واریانس متغیر «تولید علم» از طریق دو مؤلفه «توانایی بررسی پیشفرضها» و «توانایی استنتاج» قابلتبیین است.https://tlr.shahed.ac.ir/article_2367_c64c19c674f53de76d10523bfd836a3c.pdfدانشگاه شاهدپژوهشهای آموزش و یادگیری2345-219610220140220مقایسه ویژگیهای شخصیتی مرتبط با کارآفرینی در دانشآموزان دبیرستانهای دولتی و غیرانتفاعی شهرستان گرمسار2893022369FAعلی اکبرامین بیدختیدانشگاه سمنانطاهرهقاسمیJournal Article20200926هدف از پژوهش حاضر، بررسی مقایسهای ویژگیهای شخصیتی مرتبط با کارآفرینی در میان دانشآموزان دبیرستانهای دولتی و غیرانتفاعی شهرستان گرمسار است. جامعه آماری پژوهش، دانشآموزان دبیرستانهای پسرانه و دخترانه دولتی و غیرانتفاعی شهر گرمسار بودند. نمونه مورد مطالعه، شامل «350 نفر، 175 آزمودنی برای هر گروه» است که از طریق نمونهگیری خوشهای تصادفی انتخابشدند. ابزار مورد استفاده در پژوهش، پرسشنامه کارآفرینی ساختهشده توسط تیموری در سال 1387 بودهاست. جهت تحلیل دادهها از آمار توصیفی شامل «جدولهای فراوانی، نمودار، انحراف استاندارد و میانگین و آزمونهای آماری، تحلیل واریانس چندمتغیری و تحلیل واریانس یکراهه» استفادهشد. نتایج حاصل از تحقیق نشاندادند که دانشآموزان دبیرستانهای غیرانتفاعی از حیث ویژگیهای شخصیتی کارآفرینی نسبتبه دانشآموزان دبیرستانهای دولتی از وضعیتی بهتر دارند. بین دانشآموزان دبیرستانهای دولتی و غیرانتفاعی از لحاظ خلاقیت، کانون کنترل درونی، تحمل ابهام و تمایل به خطرپذیری، تفاوت معنیدار وجوددارد و دانشآموزان دبیرستانهای غیرانتفاعی در مقایسه با دانشآموزان دبیرستانهای دولتی در وضعی بهتر قراردارند، ولی در ویژگی انگیزه پیشرفت، تفاوت معنیدار مشاهدهنشد و دانشآموزان دبیرستانهای غیرانتفاعی با دانشآموزان دبیرستانهای دولتی در سطح یکسان قراردارند.https://tlr.shahed.ac.ir/article_2369_15b18525e6d900e7dd0ee8debc8f4000.pdfدانشگاه شاهدپژوهشهای آموزش و یادگیری2345-219610220140220تأثیر آموزشوپرورش پیشدبستانی بر پیشرفت تحصیلی و سازگاری اجتماعی دانشآموزان دوزبانه اول ابتدایی3033122371FAعلیرضاعصارهغلامعلیاحمدیحیدرعلیعباسپورJournal Article20200926پژوهش حاضر به بررسی تأثیر آموزشوپرورش پیشدبستانی بر پیشرفت تحصیلی و سازگاری اجتماعی دانشآموزان دوزبانه (آذریزبان)، پرداختهاست. هدف از پژوهش، مقایسه پیشرفت تحصیلی و سازگاری اجتماعی دانشآموزان دوزبانه دختر و پسر پایه اول ابتدایی که دوره پیشدبستانی را گذراندهاند، با دانشآموزانی بودهاست که این دوره را نگذراندهاند. روش پژوهش، توصیفی از نوع علی- مقایسهای بودهاست. جامعه آماری شامل دانشآموزان دوزبانه پایه اول شهرستان خدابنده بوده که از بین آنان 120 نفر (60 دختر و60 پسر) بهصورت خوشهای چندمرحلهای بهعنوان نمونه انتخابشدند (در هر گروه 30 نفر پیشدبستانرفته و30 نفر پیشدبستاننرفته)، دادههای حاصل با استفاده از شاخصهای آمار توصیفی و استنباطی تحلیلشدند. نتایج حاصل از پژوهش نشاندادند که بین دانشآموزان دوزبانه پایه اول شرکتکننده در آموزشهای پیشدبستانی با دانشآموزان فاقد این تجربه، در متغیرهای «پیشرفت تحصیلی و سازگاری اجتماعی»، تفاوت معنادار وجوددارد. دانشآموزان پسر دوزبانه پایه اول پیشدبستانرفته، نسبتبه دختران، پیشرفت تحصیلی و سازگاری اجتماعی بیشتر و بالاتری دارند. تفاوت میانگین نمرات پیشرفت تحصیلی درس فارسی نسبتبه سایر دروس، معنادارتر است و این امر ناشی از ارتباط بین فهم زبان و درک مطلب با فهم دروس و پیشرفت سواد خواندن و درنتیجه، تأثیر دوره پیشدبستانی بر مهارتهای زبانآموزی است.https://tlr.shahed.ac.ir/article_2371_58e35a1b7647750c27bb024aabd44ee1.pdfدانشگاه شاهدپژوهشهای آموزش و یادگیری2345-219610220140220رابطه اضطراب یادگیری زبان عربی با پیشرفت تحصیلی دانشجویان دانشگاههای شهر تهران برحسب جنسیت و رشته تحصیلی3133242373FAطاهرهاختریJournal Article20200926پژوهش حاضر به بررسی تأثیر آموزشوپرورش پیشدبستانی بر پیشرفت تحصیلی و سازگاری اجتماعی دانشآموزان دوزبانه (آذریزبان)، پرداختهاست. هدف از پژوهش، مقایسه پیشرفت تحصیلی و سازگاری اجتماعی دانشآموزان دوزبانه دختر و پسر پایه اول ابتدایی که دوره پیشدبستانی را گذراندهاند، با دانشآموزانی بودهاست که این دوره را نگذراندهاند. روش پژوهش، توصیفی از نوع علی- مقایسهای بودهاست. جامعه آماری شامل دانشآموزان دوزبانه پایه اول شهرستان خدابنده بوده که از بین آنان 120 نفر (60 دختر و60 پسر) بهصورت خوشهای چندمرحلهای بهعنوان نمونه انتخابشدند (در هر گروه 30 نفر پیشدبستانرفته و30 نفر پیشدبستاننرفته)، دادههای حاصل با استفاده از شاخصهای آمار توصیفی و استنباطی تحلیلشدند. نتایج حاصل از پژوهش نشاندادند که بین دانشآموزان دوزبانه پایه اول شرکتکننده در آموزشهای پیشدبستانی با دانشآموزان فاقد این تجربه، در متغیرهای «پیشرفت تحصیلی و سازگاری اجتماعی»، تفاوت معنادار وجوددارد. دانشآموزان پسر دوزبانه پایه اول پیشدبستانرفته، نسبتبه دختران، پیشرفت تحصیلی و سازگاری اجتماعی بیشتر و بالاتری دارند. تفاوت میانگین نمرات پیشرفت تحصیلی درس فارسی نسبتبه سایر دروس، معنادارتر است و این امر ناشی از ارتباط بین فهم زبان و درک مطلب با فهم دروس و پیشرفت سواد خواندن و درنتیجه، تأثیر دوره پیشدبستانی بر مهارتهای زبانآموزی است.https://tlr.shahed.ac.ir/article_2373_1a683ee96ef3663231d78ac9cd9c11b0.pdfدانشگاه شاهدپژوهشهای آموزش و یادگیری2345-219610220140220رابطه خودتنظیمی با انگیزش پیشرفت و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دختر دوره متوسطه شهر تهران3253382375FAپریسایاسمی نژادمرضیهطاهریمحسنگل محمدیانحسناحدیJournal Article20200926هدف پژوهش، بررسی رابطه بین خودتنظیمی با انگیزش پیشرفت و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دختر دوره متوسطه شهر تهران بود. جامعه مورد مطالعه، شامل تمامی دختران متوسطه شهر تهران بود. حجم نمونه 300 نفر بود که به شیوه نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخابشدند. ابزارهای مورد استفاده، شامل «پرسشنامه یادگیری خودتنظیمی (صلاحیت میانبرنامهای) با 52 پرسش براساس مقیاس لیکرت، پرسشنامه انگیزش پیشرفت هرمنس با 29 پرسش چهارگزینهای بهعلاوه معدل نیمسال اول دانشآموزان نیز جهت اندازهگیری عملکرد تحصیلی، بودهاست. جهت تحلیل دادهها از آمار توصیفی و استنباطی (همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره گامبهگام) استفادهشد. تحلیل دادهها نشانداد که بین خودتنظیمی و انگیزش پیشرفت دانشآموزان دختر رابطه مثبت و معنیدار وجوددارد (501/.) و متغیر پیشبین خودتنظیمی، 25 درصد واریانس انگیزش پیشرفت را تبیینمیکند؛ همچنین بین خودتنظیمی و پیشرفت تحصیلی، رابطه مثبت و معنیدار وجوددارد (744/.) و خودتنظیمی، 54 درصد واریانس متغیر ملاک پیشرفت تحصیلی را تبیینمیکند. نتایج دیگر نشاندادند که بین انگیزش پیشرفت و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دختر، رابطه معنیدار مثبت وجوددارد (53./) و متغیر انگیزش پیشرفت، توان تبیین 28 درصد واریانس متغیر ملاک یعنی پیشرفت تحصیلی را دارد. نتایج رگرسیون گامبهگام حاکی از آن بود که متغیرهای خودتنظیمی و انگیزش پیشرفت با هم، 56 درصد از واریانس پیشرفت تحصیلی را تبیینمیکنند.https://tlr.shahed.ac.ir/article_2375_2197c5c568d05e272fb43e274ccadd58.pdfدانشگاه شاهدپژوهشهای آموزش و یادگیری2345-219610220140220تأثیر آموزش هوش عملی بر پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دختر پایه سوم راهنمایی3393502376FAصدیقهبهرامیسیدحمیدآتشپورسیدحمیدآتشپورعلیرضایوسفیسیدحمیدآتشپورJournal Article20200926هوش عملی، مقولهای است که بهتازگی شناختهشده و مورد توجه قرارگرفتهاست و امروزه بهعنوان یکی از عوامل تأثیرگذار در پیشرفت فرد در مدرسه، شغل، زندگی، در کنار هوش تحصیلی یا تیزهوشی درسی، مورد بحث واقع میشود. پژوهش حاضر بهمنظور بررسی تأثیر آموزش هوش عملی بر پیشرفت تحصیلی دانشآموزان صورتگرفتهاست. جامعه آماری، شامل کلیه دانشآموزان دختر پایه سوم راهنمایی ناحیه دو اصفهان بودهاند. از بین جامعه آماری، یک گروه 30 نفری بهعنوان نمونه آماری به شیوه تصادفی ساده، درنظرگرفتهشدند و به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیمشدند. روش پژوهش شبهتجربی بوده، پیشرفت تحصیلی از طریق مقایسه معدل ترم اول و دوم دانشآموزان، اندازهگیریشد. تحلیل دادهها در دو سطح توصیفی و استنباطی صورتگرفت. در سطح توصیفی از میانگین و انحراف استاندارد و در سطح استنباطی از تحلیل کوواریانس برای تعیین تفاوت گروهها در ترم دوم استفادهشد. استفاده از کوواریانس بهمنظور حذف اثر متغیرهای مزاحم بود. نتایج نشانداد 65/85 = fدر سطح 001/0 کاملاً معنادار بود. ضریب تأثیر بهدستآمده، بسیار قوی و برابر 76/0 بود؛ یعنی 76 درصد اختلاف بهوجودآمده بین گروهها به دلیل تأثیر متغیر مستقل، بودهاست. معدل ترم اول و دوم آزمودنیهای گروه کنترل، تفاوت معنادار نشاننداد درحالیکه میانگین ترم دوم گروه آزمایش 19/1 نمره افزایشداشت؛ بنابراین فرضیه تحقیق، مبنیبر وجود تفاوت بین پیشرفت تحصیلی گروهها، پس از اجرای دوره آموزش هوش عملی برای گروه آزمایش تأییدشد.https://tlr.shahed.ac.ir/article_2376_a0473b73a0c529203e060292a6504f6b.pdfدانشگاه شاهدپژوهشهای آموزش و یادگیری2345-219610220140220تأثیر روش تدریس مشارکتی با تأکید بر جرئتآموزی (بیانی) بر پیشرفت تحصیلی دانشآموزان در درس دین و زندگی3513602378FAعلی اکبرشیخی فینیاقبالزارعیسمیهسعادت زادهدانشگاه هرمزگانJournal Article20200926پژوهش حاضر، تأثیر روش تدریس مشارکتی با تأکید بر الگوی جرئتآموزی در بیان را بر پیشرفت تحصیلی دانشآموزان پایه اول دوره متوسطه در درس دین و زندگی، بررسیکردهاست. روش تدریس مشارکتی با تأکید بر الگوی جرئتآموزی در بیان، برای گروه آزمایشی و روش تدریس سخنرانی یا سنتی برای گروه کنترل بهکارگرفتهشد. روش تحقیق، تجربی بود و از طرح چهار گروهی سولومون با پیشآزمون و پسآزمون، استفادهشد. نمونه مورد مطالعه 124 نفر از دانشآموزان سال اول دبیرستان شهر بندرعباس بودند. ابزار مورد استفاده در پژوهش، پرسشنامه جرئتآموزی گمبریل و ریچی، بودهاست. برای سنجش میزان پیشرفت تحصیلی از نمرات دانشآموزان استفادهشدهاست. دو روش تدریس مشارکتی و سنتی بهمدت ده هفته اجراشدند. نتایج نشاندادند که روش تدریس مشارکتی با تأکید بر الگوی جرئتآموزی در بیان، بر پیشرفت تحصیلی دانشآموزان تأثیر مثبت داشتهاست.https://tlr.shahed.ac.ir/article_2378_abee42e8c2228db1cef10e9498426a0b.pdfدانشگاه شاهدپژوهشهای آموزش و یادگیری2345-219610220140220بررسی موانع خانوادگی مشارکت اولیای دانشآموزان در امور مدارس متوسطه شهر اصفهان3613782380FAمهدیسبحانی نژاددانشگاه شاهدعلیرضایوزباشیJournal Article20200926پژوهش درپی شناسایی موانع خانوادگی مشارکت اولیای دانشآموزان در امور مدارس متوسطه بودهاست. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی بود. نمونه پژوهش شامل 300 نفر از والدین مشارکتنکرده در امور مدارس متوسطه بودند. روش نمونهگیری طبقهای تصادفی بوده بهعلاوه از پرسشنامه محققساخته روایی و پایاییسنجی شدهاستفادهشدهاست. دادهها به دو شیوه توصیفی و استنباطی، تحلیل آماری شدند. یافتهها نشاندادند که فرهنگ خانواده (میانگین 74/1 و انحراف معیار 25/1 )، اقتصاد خانواده (میانگین 48/2 و انحراف معیار 33/1 )، سطح تعامل خانواده (میانگین 52/1 و انحراف معیار 04/1 )، مشکلات خانوادگی (میانگین 25/1 و انحراف معیار 3/1 ) و رعایت علایق دانشآموزان (میانگین 76/0 و انحراف معیار 09/1 ) بر عدم مشارکت اولیا در امور مدارس در حد بالاتر از متوسط تأثیرداشتهاست. تحلیل توصیفی میانگینها، مبین برتری نقش اقتصاد خانواده بر عدم مشارکت اولیای دانشآموزان در امور مدارس بودهاست پس از آن بهترتیب، مقولههای «فرهنگ خانواده، سطح تعامل خانواده، رعایت علایق دانشآموزان و مشکلات خانوادگی» قرارداشتند. در فرهنگ خانواده برحسب متغیر ناحیه، اقتصاد خانواده برحسب متغیر ناحیه؛ مشکلات خانوادگی برحسب متغیر ناحیه و تأثیر رعایت علایق دانشآموزان برحسب متغیر چندمین فرزند خانواده (برتری فرزند دوم و اول)، تفاوت معنادار وجودداشتهاست.https://tlr.shahed.ac.ir/article_2380_2319fd0234f5d44db8ae040a51236f71.pdfدانشگاه شاهدپژوهشهای آموزش و یادگیری2345-219610220140220اثربخشی آموزش مهارتهای ارتباطی به شیوه گروهی بر میزان خودمتمایزسازی پسران نوجوان دبیرستانی3793882382FAحسنزارعیمحمودآبادیمجتبیسلطانیعلیآبادسارهامیرجانJournal Article20200926هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای ارتباطی به شیوه گروهی بر میزان خودمتمایزسازی پسران نوجوان دبیرستانی شهر تهران بود. جامعه آماری مورد مطالعه، نوجوانان پسر دبیرستانهای منطقه سه تهران بود که با استفاده از روش تصادفی، تعداد 30 دانشآموز انتخابشدند و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 دانشآموز) قرارگرفتند. گروه آزمایش بهمدت سه ماه، تحت سیزده جلسه آموزش مهارتهای ارتباطی بهصورت گروهی قرارگرفتند. درنهایت از هر دو گروه پسآزمون بهعملآمد. ابزار این پژوهش، پرسشنامه خودمتمایزسازی (DSI) بود. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس و t وابسته نشانداد که آموزش مهارتهای ارتباطی بهصورت گروهی، باعث افزایش خود متمایزسازی در نوجوانان شدهاست.https://tlr.shahed.ac.ir/article_2382_51eb5361edbdce4b8843b03a004f3421.pdf